اخلاق خانواده





بنياد مقدس خانواده بر عشق و محبت و روابط عاطفي و صميمانه، پي ريزي شده است و بهترين راه تحکيم اساس خانواده و صيانت آن، رعايت اخلاق انساني از سوي زن و شوهر است و خانواده ي نمونه و شايسته در اسلام، خانواده اي است که دستورهاي دين و عقل را در همه ي زمينه ها، از جمله مسائل اخلاقي، اجرا کند. رسول گرامي صلي الله عليه و آله مي فرمايد:
«خيرکم خيرکم لاهله و انا خيرکم لاهلي»(1)
بهترين شما، بهترين تان نسبت به خانواده ي خويش است و من نسبت به خانواده ام بهترينم.
بيان همه ي خصوصيات و وظايف اخلاقي زن و شوهر، نسبت به يکديگر، نسبت به فرزندان و نسبت به افراد خارج از خانواده، کتاب مستقلي مي طلبد، آنچه در اين جا به آن مي پردازيم، بخشي از امور اخلاقي مربوط به همسران نسبت به يکديگر است.

1- احترام متقابل

پيمان هاي زناشويي براساس علاقه و محبت قلبي منعقد مي گردد و زن و شوهر با اين اميد کنار سفره ي عقد مي نشينند که هيچ گاه از يکديگر جدا نشوند. چنين آرزويي، دست يافتني است به شرط آن که موجبات آن فراهم گردد و يکي ازآن ها حفظ حرمت زوجين از سوي يکديگر است؛ رعايت ادب و احترام، نسبت به ديگران، علاوه ارزش ذاتي، ادب و احترام آنان را نيز برمي انگيزد، چنان که عکس آن نيز صادق است و هر کس نسبت به ديگران، بي ادبي کند. قهرا نسبت به او بي ادبي خواهد شد.
امام صادق عليه السلام در مورد احترام به زن مي فرمايد:
«من اتخذ امرأه فليکرمها فانما امرأه احدکم لعبه فمن اتخذها فلا يضيعها»(2)
هر کس زن بگيرد بايد به او احترام گذارد؛ چرا که همسر هر يک از شما دلبر شماست و هر کس او را برمي گزيند نبايد تباهش سازد.
و درباره ي احترام به شوهر نيز مي فرمايد:
«.... سعيده سعيده امراه تکرم زوجها و لا تؤذيه و تطيعه في جميع احواله»(3)
چه سعادتمند است زني که شوهرش را گرامي بدارد و او را نيازارد و او را در هر حال اطاعت کند.
از سوي ديگر، حرام بودن اهانت به مؤمن حکمي عام است و شامل همسر، فرزند و خويشان نيز مي شود و مسلمان حق ندارد در خلوت يا نزد ديگران به همسر خود اهانت کند.

2- عفو و گذشت

هيچ کس، جز معصوم، مصون از خطا و اشتباه نيست؛ و هرگاه دو انسان، دست به کاري مشترک بزنند، لغزش هاي هر يک در برابر ديد ديگري قرار مي گيرد و نمود بيشتري مي يابد و زن و مردي که زندگي مشترک را شروع مي کنند، به ويژه در ابتداي راه، ممکن است، برخي گفتار و رفتار يکديگر را ناصواب بدانند، در اين گونه موارد بايد با سعه ي صدر، رفتار کنند. برخي لغزش ها را بر يکديگر ببخشند، برخي را با تصريح و کنايه اصلاح کنند و با تدبير و درايت از وقوع برخي ديگر پيشگيري نمايند.
«اسحاق بن عمار» گويد؛
از امام صادق عليه السلام پرسيدم: زن چه حقي بر عهده ي همسر خويش دارد که اگر آن ها را برآورده سازد، نيکوکار خواهد بود؟ امام در پاسخ فرمود: «خوراک و پوشاک او را تأمين کند و ناداني او را ببخشد» . سپس فرمود: « پدرم- امام باقر عليه السلام- همسري داشت وکه او را اذيت مي کرد، ولي پدرم او را مي بخشيد.»(4)
هر کس با سلاح عفو و اغماض به جنگ لغزش ها برود، بدون ترديد پيروز باز خواهد گشت و اثر تربيتي عفو و بخشش به مراتب از پرخاش و انتقام خرده گيري بيشتر است. امام علي عليه السلام پيرامون کم گذشتي مي فرمايد:
«شر الناس من لا يعفو عن الزله و لا يستر العوره»(5)
بدترين مردم کسي است که از لغزش ديگران نمي گذرد و عيبشان را نمي پوشاند.
و رسول اکرم صلي الله عليه و اله از تاثير عفو و اغماض چنين خبر مي دهد:
«تعافوا تسقط الضغائن بينکم»(6)
از يکديگر درگذريد، تا کينه ها از ميانتان رخت بربندد.

3- خوش خلقي

خوش اخلاقي در همه جا و از همه کس پسنديده است. ولي از زن و شوهر، در محيط خانه پسنديده تر است. خوش اخلاقي، نشانه ي کرامت نفس، نجابت خانوادگي و صداقت و ايمان فرد است و زن و شوهر اگر به طور طبيعي خوش اخلاق نيستند، بايد با تمرين و کنترل نفس خويش با يکديگر و با فرزندانشان، خوش اخلاقي کنند تا محيط خانواده از صفا و صميميت برخوردار گردد، امام صادق عليه السلام مي فرمايد:
«ان المرء يحتاج في منزله و عياله الي ثلاث خصال يتکلفها و ان لم يکن في طبعه ذلک؛ معاشره جميله و سعه بتقدير و غيره بتحصن»(7)
هر شخصي در ميان خانه و خانواده ي خويش به سه خصلت نيازمند است و اگر در سرشتش هم نباشد بايد خود را بدان مکلف سازد؛ معاشرت نيکو، گشاده دستي حساب شده و غيرت ورزي در حفظ ناموس.
خوش اخلاقي افراد خانواده نسبت به يکديگر و جملگي نسبت به ديگران، زندگي را برايشان شيرين مي کند، سبب محبوبيت مي گردد، دوستان را بيشتر مي کند، از دشمنان مي کاهد و به تعبير امام علي عليه السلام:
«بحسن الخلق يطيب العيش»(8)
باخوش خلقي، زندگي، خوش و نيکو مي گردد.
از سوي ديگر، زن و شوهر موظفند در برابر بدخلقي ديگري، خويشتن دار باشند، صبر پيشه کنند و پاسخ بدخلقي همسر را با بدخلقي ندهند، چنين واکنشي سبب فروکش کردن خشم طرف مقابل و تنبه و سازندگي او مي گردد و پاداش معنوي را نيز در پي دارد. پيامبر والا مقام صلي الله عليه و آله در اين باره مي فرمايد:
«من صبر علي خلق امرأه سيئه الخلق و احتسب في ذلک الاجر اعطاه الله ثواب الشاکرين»(9)
هر کس بر رفتار زن بداخلاق، صبوري کند و در اين کار، اميد پاداش داشته باشد، خداوند ثواب شاکرين را به او عطا مي فرمايد.

4- خوش زباني

زبان، کوچک ترين عضو فعال بدن است که اگر در اختيار عقل نباشد و تربيت نشود امکان دارد بزرگ ترين گناه را همچون دروغ، تهمت، شهادت دروغ، زخم زبان، فحش سرزنش بي جا، عيب جويي، تحقير ديگران و .. مرتکب شود. از آن جا که زن و شوهر، بيشتر وقت خود را در کنار يکديگر مي گذرانند، بايد به طور جدي مراقب زبان خويش باشند و نه تنها با بدزباني سبب رنجش ديگري نشوند، بلکه همواره با سخنان حکمت آميز، منطقي و شيرين، دل يکديگر را به دست آورند و سبب انبساط خاطر همسر خود گردند و چه نيکوست زن و شوهرها بسان نخستين روزهاي زندگي با يکديگر سخن بگويند و با هر کلمه اي لبخند و اميد را بر لب ودل يکديگر بنشانند، رهبر بزرگ اسلام صلي الله عليه و آله مي فرمايد:
«قول الرجل للمرأه اني احبک لا يذهب من قلبها ابدا»(10)
اين سخن که مرد به همسرش بگويد : «دوستت دارم» هيچ گاه از ياد زن نمي رود.
امام علي عليه السلام نيز مي فرمايد:
« ... داروهن علي کل حال و احسنوا لهن المقال لعلهن يحسن المقال»(11)
همواره با زنان مدارا کنيد و با آنان به نيکي سخن گوييد؛ تا آنان نيز سخن نيکو بگويند.
بنابراين شايسته است که زن و شوهر؛
1- يکديگر را با احترام صدا بزنند و از به کار بردن کلمه ي « آقا يا خانم» به خصوص در ميان جمع، نسبت به همديگر دريغ نورزند.
2- هرگز، حتي در خلوت، سخن زشت و ناسزا به يکديگر نگويند؛ کمترين پيامد شوم ناسزاگويي، بي حرمت شدن در برابر ديگران است. امير مؤمنان عليه السلام مي فرمايد:
«احذر فحش القول و الکذب فانهما يزريان بالقائل»(12)
از فحاشي و دروغ بپرهيز که اين دو، گوينده ي خود را کوچک مي کنند.
3- هيچ گاه به يکديگر دروغ نگويند.
4- نام زشت بر يکديگر ننهند قرآن مجيد مي فرمايد:
«و لا تتابزوا بالالقاب»(13)
با القاب زشت، يکديگر را نخوانيد.
5- عيب ها ، اشتباه هاي يکديگر را به رخ نکشند و سخن نفرت انگيز نگويند.
6- از دوستان و آشنايان به ويژه از خانواده ي همسر به احترام ياد کنند و بد آنان را نگويند.

5- خوش بيني

زناشويي، همدلي، يکرنگي، صداقت و صميميت را در پي دارد و زن و مرد پس از ازدواج، با هم يکي مي شوند و هر يک، ديگري را خود مي انگارد و در هنگام خطر حاضرند جانشان را فداي يکديگر کنند. رمز پيدايش و پويش چنين فضاي ارزشمندي، اعتماد و خوش بيني همسران نسبت به يکديگر است که بايد همواره پاس داشته شود و از آسيب ها مصون بماند.
همسران علاوه بر خوش بيني نسبت به يکديگر بايد زمينه هاي بدبيني طرف مقابل را ايجاد نکنند؛ رفتارهاي مشکوک و نسنجيده، پنهان کاري سخت گيري بي جا، بي دقتي در رفتارهاي اجتماعي ، از مواردي است که زمينه ي بدبيني همسر را فراهم مي سازد.
بدبيني، بيماري خطرناکي است که اگر سايه ي شوم آن بر خانواده گسترده گردد، اساس آن را سست مي کند و پيامدهاي ناگواري را بر جاي مي نهد. امير مؤمنان عليه السلام در اين باره مي فرمايد:
«سوء الظن يفسد الامور و يبحث علي الشرور»(14)
بدگماني، کارها را تباه مي سازد و بدي ها را برمي انگيزد.

هدايت و حمايت

با اندک تأملي در ساختار روحي و جسمي زن و مرد، به خوبي مشاهده مي شود ميان اين قشر، وجوه مشترک و امتيازاتي وجود دارد که از سويي سبب پيوند و ارتباط ناگسستني ميان آن ها شده و از سوي ديگر آنان را از يکديگر ممتاز ساخته است. شريعت مقدس اسلام نيز با توجه به وجوه مشترک و امتيازات، وظايف مشترک و خاصي را برعهده ي زن و مرد گذارده است، از جمله، سرپرستي خانواده را به مرد سپرده است.
سپردن چنين مسئوليتي به مرد، در واقع، وظايف او را نسبت به خانواده افزايش داده است و بايد گفت؛ اين حکم اسلامي ضمن اين که واقع گرايانه و حکيمانه است به اصطلاح، کار را به کاردان سپرده است، عادلانه و بر حق نيز هست و نه تنها حقي را از زن پايمال نکرده، بلکه بر کرامت و امنيت و آرامش او نيز افزوده است. دراين جا بخشي از اين مسؤوليت را با عنوان هدايت و حمايت، به اختصار بيان مي کنيم.

الف- هدايت

از نظر اسلام، همه ي مسلمانان نسبت به يکديگر مسؤول هستند. هر کس بايد در حد توان خويش در بهبود وضع جامعه ي اسلامي بکوشد؛ هيچ گونه علم و آگاهي و طرح و پيشنهادي را از ديگران دريغ نورزد و همگان يکديگر را در راه خير و صلاح و به تعبير قرآن بر « بر و تقوا» کمک نمايند. اين مطلب در خانواده و به ويژه نسبت به سرپرست خانواده، نمود بيشتري مي يابد و او بايد با تمام توان بکوشد تا خانواده را از جنبه هاي گوناگون فکري، عقيدتي اقتصادي، اجتماعي، عبادي، اخلاقي و .. با شريعت مقدس اسلام هماهنگ سازد تا خود و اعضاي خانواده به سعادت زندگي نايل آيند. اگر مردي به اين وظيفه ي خطير اقدام کند، به خوشبختي دنيا وآخرت دست خواهد يافت؛ چنان که امام صادق عليه السلام فرمود:
«من سعاده الرجل ان يکون القيم علي عياله»(15)
اين از خوشبختي مرد است که سرپرست خانواده اش باشد.
براي تحقق اين موضوع بايد دو اقدام اساسي انجام گيرد؛
1- توجيه و ارشاد؛ سرپرست خانواده بايد باتدبير و انديشه، برنامه هاي کوتاه مدت و بلند مدت زندگي را در راستاي خوشبختي اعضاي آن طراحي کند و ضمن راهنمايي هاي دقيق و حساب شده با کردار خود نيز نقش الگوي دلسوز و صادق را ايفا نمايد. تعبير عميق و همه جانبه ي قرآن مجيد در اين راستا چنين است؛
«و أمر اهلک بالصلوه و اصطبر عليها لا نسألک رزقا نحن نرزقک و العاقبه للتقوي»(16)
خانواده ي خود را به نماز فرمان بده و بر انجام آن شکيبا باش، از توروزي نمي خواهيم (بلکه) ما به تو روزي مي دهيم و عاقبت نيک براي تقواست!
نظر به اين که نماز، نماد تدين و عبوديت در برابر خدا و پيام آور وارستگي و اخلاص و توحيد است، مفهوم آيه اين است که مرد به عنوان سرپرست خانواده بايد تمام تلاش خويش را به کار گيرد تا اعضاي خانواده اهل نماز شوند؛ يعني در صراط مستقيم الهي قرار گيرند، تنها خدا را بپرستند و از او کمک بخواهند تا در مسير نعمت يافتگان الهي قرار گيرند و از هرگونه ضلالت و شقاوت مبرا شوند. چنان که به گفته ي امير مؤمنان عليه السلام، رسول گرامي اسلام صلي الله عليه و آله نخستين کسي بود که به اين آيه، جامه ي عمل پوشاند؛ خود بهترين نمازگزار بود و خاندانش را نيز به آن فرا مي خواند.(17)
2- امر به معروف و نهي از منکر؛ فريضه ي مهم امر به معروف و نهي از منکر با شرايط خاص خود بر هر فرد مسلمان و در هر شرايطي واجب و ضروري است ولي مي توان گفت بر سرپرست خانواده - به دليل مسؤوليت، شناخت، دلسوزي و صداقت که نسبت به افراد تحت تکلف خود دارد- ضروري تر مي نمايد و او با داشتن امتيازات ياد شده، بهتر مي تواند امر به معروف و نهي از منکر کند. قرآن مجيد نيز وظيفه ي خاصي را برعهده ي سرپرست خانواده گذاشته، مي فرمايد:
« يا ايها الذين امنوا قوا انفسکم و اهليکم نارا و قودها الناس و الحجاره...»(18)
اي کساني که ايمان آورده ايد! خود و خانواده ي خويش را از آتشي که هيزم آن انسان ها و سنگ هاست، نگه داريد.
از روايات معصومين عليهم السلام برمي آيد که منظور از اين آيه، فراخواني خانواده به سوي نيکي که و بازداشتن آن از زشتي هاست. امام صادق عليه السلام مي فرمايد:
وقتي اين آيه نازل شد يکي از مسلمانان در گوشه اي نشست و گريست و گفت؛ من ازحفظ خويشتن نيز ناتوانم، اينک مسؤوليت حفظ خاندانم نيز بر دوش من قرار گرفت! رسول اکرم (ص) به او فرمود:
«حسبک ان تأمرهم بماتأمر به نفسک و تنهاهم عما تنهي عنه نفسک»(19)
همين قدر که آن ها را به آنچه خود را امر مي کني، فرمان دهي و از آنچه خود را باز مي داري، بازداري کافي است.
ابوبصير نيز مي گويد:
از امام صادق عليه السلام پرسيدم: چگونه خانواده ام را از ورود به دوزخ مصون بدارم؟ امام در پاسخ فرمود:
«تأمرهم بما امر الله و تنهاهم عما نهاهم فان اطاعوک کنت قد وقيتهم و ان عصوک قد قضيت ما عليک»(20)
به آنچه خدا فرمانشان داده فرمانشان دهي و از آنچه خدا منعشان کرده، بازشان داري؛ اگر آنان تو را اطاعت کردند، از دوزخ مصونشان داشته اي و اگر نافرماني ات کردند،تو وظيفه ي خويش را انجام داده اي.
دو استفتا از امام خميني (ره) را در اين باره مي خوانيم:
1- اگر زني در زندگي اولا اطاعت از شوهر نکرد، ثانيا براي شوهرش ارزش قائل نبود، ثالثا اسرار زندگي را در همه جا فاش نمود، رابعا مرتب دروغ گفت؛ تکليف مرد از نظر شرعي با چنين زني چيست؟
ج- بايد او را امر به معروف و نهي از منکر نماييد.(21)
2- زني که به مسائل شرعي مثل نماز و ديگر مسائل بي اهميت باشد، به خصوص نماز صبح را هيچ گاه به پا نمي دارد، وظيفه ي شرعي شوهر او چيست؟
ج- بايد او را امر به معروف نماييد و به خواندن نماز، وادارش کنيد.(22)

ب- حمايت

با توجه به برخي از ويژگي هاي جسمي و روحي مرد، و نيز سرپرستي او در خانواده، به طور طبيعي دفاع از کيان خانواده در برابر آسيب هاي گوناگون نيز بر عهده ي او قرار مي گيرد و او موظف است تهاجمات فرهنگي، فيزيکي، ناموسي و مالي را از خانواده ي خويش دفع کند؛
1- تهاجم فرهنگي؛ آنچه در بخش پيش آورديم تا حدودي اين موضوع را روشن ساخت و رسول گرامي اسلام، کساني را که زير بار مسؤوليت تربيتي و فرهنگي خانواده ي خويش شانه خالي مي کنند، نفرين کرده، فرموده است:
«... ملعون ملعون من ضيع من يعول»(23)
کسي که افراد تحت تکفل خود را تربيت نکند و فاسد سازد، از رحمت خدا بسيار دور است.
2- تهاجم فيزيکي؛ اگر کسي به منسوبين انسان از قبيل، پسر، دختر، پدر، برادر يا ساير بستگان او حتي به نوکر و خدمتکارش حمله کند که او را به ناحق بکشد، جايز بلکه واجب است که دفاع کند حتي اگر به کشته شدن مهاجم بينجامد.(24)
اگر کسي به قصد کشتن به انسان يا به حريم او حمله کند، واجب است به دفاع برخيزد؛ گر چه بداند در اين راه کشته مي شود.(25)
اگر کسي به قصد کشتن به انسان، يا حريم او حمله کند، واجب است که با مهاجم بجنگد؛ اگرچه بداند جنگيدنش سودي ندارد و جايز نيست زير بار ستم برود.(26)
3- تهاجم ناموسي؛ اگر کسي با قصد تجاوز به حريم انسان، همسر يا غير او، هجوم آورد، دفع او به هر وسيله ي ممکن واجب است؛ گر چه به کشته شدن مهاجم بينجامد. همين طور اگر مهاجم قصد هتک حرمت کمتر از تجاوز را داشته باشد.(27)
اگر انسان کسي را در حال فحشا با همسر يا يکي از نزديکانش از قبيل پسر، دختر يا ديگر بستگانش ببيند، گر چه کمتر از آميزش باشد، حق دارد در صورت امکان از آسان ترين راه مهاجم را دفع کند و اگر به کشتن مهاجم نيز بينجامد، خونش هدر است، بلکه مسلمان حق دارد همان گونه که از ناموس خود دفاع مي کند از ناموس مسلمان ديگر نيز دفاع کند، در اين صورت نيز اگر زياني به مهاجم برسد مانعي ندارد.(28)
اگر (خداي نخواسته) ببيند مردي با همسرش زنا مي کند و بداند که زن با رضايت به چنين ننگي تن داده، حق دارد هر دو را بکشد. در اين صورت گناهي مرتکب نشده و قصاص هم نمي شود، خواه آن زن همسر دائمي اش باشد يا موقت.(29)
اگر کسي به ناموس و حريم عده اي سرک مي کشد به قصد نگاه حرام، حق دارند بلکه واجب است که او را بيازارند و برانند و اگر دست برنداشت مي توانند او را کتک بزنند. در مرحله ي بعد مي توانند به او سنگ پرتاب کنند، حتي مي توانند آلت قتاله به سويش پرتاب کنند وهرگونه خسارتي به او وارد شود ايرادي ندارد اگرچه به کشتنش بينجامد.(30)
اگر از فاصله ي دور ، با دوربين، چشم چراني کند، حکمش مانند آن است که که از نزديک چنين کند و دفعش جايز بلکه واجب است و اگر صدمه اي بر او وارد آيد، هدر است و مانعي ندارد.(31)
4- غارت اموال؛ اگر کسي ثروت انسان يا ثروت خانواده ي او را مورد تعرض قرار دهد، جايز است با هر وسيله ي ممن او را از چنين کاري بازدارد، اگر چه به کشتن مهاجم بينجامد. (32)

احکام دفاع

- احتياط واجب آن است که در همه ي مراحل دفاع، به آسان ترين راه، متوسل شود؛ به اين معني که نخست با اخطار و آگاه ساختن مهاجم همانند سرفه کردن، او را وادار به فرار نمايد، سپس با داد و فرياد و تهديد، در مرحله ي سوم با دست و چوب دستي به او حمله ور شود، اگر باز دست از حمله برنداشت . با اسلحه او را مجروح کند و در مرحله ي پنجم مجاز است او را با هر وسيله اي به قتل برساند. در ضمن، مراعات ترتيب ياد شده، هنگامي واجب است که انسان، فرصت و امکان اجراي آن ها را داشته باشد.(33)
- اگر دفاع از جان و ناموس، جز با ياري جستن از ديگران امکان ندارد، واجب است از ديگران کمک بخواهد، گرچه ستمگر و کافر باشند و کمک گرفتن براي حفظ مال هم جايز است.(34)

پی نوشت:

1- وسائل الشيعه، ج 20، ص 171.
2- بحارالانوار، ج 76، ص 85، ايران.
3- مستدرک الوسائل، ج 14، ص 247.
4- وسائل الشيعه، ج 20، ص 169.
5- شرح غرر الحکم، ج 4، ص 175.
6- کنز العمال، ج 3، ص 373.
7- بحارالانوار، ج 78، ص 236.
8- شرح غرر الحکم ، ج 3، ص 218.
9- وسائل الشيعه، ج 20، ص 174.
10- وسائل الشيعه، ج 20، ص 23.
11- بحارالانوار، ج 103، ص 223.
12- شرح غرر الحکم، ج 2، ص 379.
13- حجرات ( 49) ، آيه ي 11.
14- شرح غرر الحکم، ج 4، ص 132.
15- وسائل الشيعه، ج 21، ص 543.
16- طه (20)، آيه ي 132.
17- ر.ک: وسائل الشيعه، ج 4، ص 30.
18- تحريم (66)، آيه ي 6.
19- وسائل الشيعه، ج 16، ص 148.
20-وسائل الشيعه، ج 16، ص 148.
21- استفتائات از محضر امام خميني، ج 1، ص 486.
22- همان، ص 487.
23- وسائل الشيعه، ج 21، ص 543.
24- تحرير الوسيله، ج 1،ص 487، مسأله ي 3.
25- همان، ص 488، مسأله ي 10.
26- همان، ص 489، مسأله ي 12.
27- همان، ص 487، مسأله ي 4.
28- همان، ص 491، مسأله ي 27.
29-تحرير الوسيله ، ج 1، ص 491، مسأله ي 28. (عکس العمل هاي ياد شده يک وظيفه ي شرعي بين خود و خداست که دفاع کننده پاداش الهي را دريافت مي کند ولي در ظاهر و در دادگاه اگر نتواند ادعاي خويش را ثابت کند، ممکن است قاضي او را به قصاص محکوم کند. مسأله ي 29.)
30- همان، مسأله ي 30.
31- همان، ص 492، مسأله ي 38.
32- همان، ص 488، مسأله ي 5.
33- تحرير الوسيله، ج 1، ص 488، مسأله ي 6.
34- همان، ص 490، مسأله ي 23.

منبع: فقه خانواده